ابتدای جلسه با تبادل نظر شاعران شروع شد که به شرح زیر می باشد.


درود دوستان عزیز آن... 

در مورد شعر موج نو و حجم اگه اطلاعات و نظر و نقدی دارید ارائه بدید 

و چقدر با این سبک ها موافقید؟

آقای خدارحمی:

درود پری بانو

این دوسبک شعری دهه چهلند که بنظرم خوبه که امشب درموردشون صحبت کنیم و بشناسیم واینکه چقدر تاثیرگذاربودند


مریم خانم:

شعر موج نو را اولین بار بیژن الهی و احمدرضا احمدی  با انتشار کتاب  شعری با نام 'طرح 'از احمدی و انتشار مجله ای به نام 'ترفه که شعرهای بیژن الهی رو منتشر میکرد بنیان گذاشته شد


آقای خدارحمی:

بله درسته در سال چهل اما بعدها به شکل کامل تری به اسم حجم رسید حدودا سالهای ۴۶ و۴۷


خانم صالحی:

بله احمدرضا احمدی و بیژن الهی

کلا سبک ها بشکل جریان بودند و با همفکری و حمایت چندین نفر صورت میگرفت حتی چند تن نویسنده و نمایشنامه نویس و اهل سینما در این جریان ها تاثیر گذار بودند


آقای خدارحمی:

عرض کردم که شعر حجم شکل تکامل یافته موج نوه اما بقول شما یه تفاوتی باید باشه

و دلیل انتخاب چالش من هم بهمین خاطره

که چه تفاوتی باهم دارند؟

آیا فقط اسم ها عوض شدند با در کلیت و فرم و زبان هم تغییرات صورت گرفته. 


آقای خدارحمی:

شعر حجم جنبه زیبایی شناختی نداره در واقع شعر کماله .شعر روزمره و کوچه بازاری نیست

بقول خودشون شاعر حجم گرا به دنبال کشف حقیقت است اونم فراتر از آنچه که هست مثلا مثل سبک های دیگه تصویری از شی یا پیرامون نمیدن  بلکه تصویری فراتر از علل ان میدن مثلا یجور تصویر سه بعدی


مالیلا خانم:

ابهام در شعر حجم 

ابهامی که در شعر حجم است و میگویم خصوصیت خود را دارد از این روست که شاعر در تصویرپردازیهای ذهنی خود و در گذاری که از #طبیعت تا ماوراء‌الطبیعه می‌کند، از بعدهای سه‌گانه عبور می‌کند، از یک فاصله فضایی می‌گذرد تا جایی در ماوراء‌الطبیعه بنشیند، او در این عبور از خودش جای پایی باقی نمی‌گذارد تا خواننده پایش را در همان جای پا بگذارد، ولی این امکان را هم می‌دهد که خواننده با شیوه‌ی عبور خویش و با طرز عبوری که خود انتخاب می کند، آن #فاصله فضایی و آن حجم خیالی را طی کند و به ماورا برسد.


 مهم این است که خواننده آن حجم خیال را بشناسد و وقتی شناخت دیگر در تعبیر آن از تحرک ذهنی خود مایه می‌گذارد. این نوع تازهای از ابهام است که با ابهامهای مانوس و متعارف شعر فرق میکند. چون #هوش خواننده را دعوت می کند و طلب می کند تا در تفسیر خیال و گشودن آن حجم سهیم شود. 


#احمد_بیرانوند از کتاب #بوطیقای_شعر_حجم


خانم صالحی:

باشعرحجم در برنامه تحلیل  آشنا شدم ولی با موج نو خیلی نه


بهار خانم:

طرح شعر موج نو از احمد رضا احمدی بود


خانم ابراهیم نیا:

شعر موج نو از انواع شعر سپید که با  آرایه های ادبی یه منطق غیر نثری داره و یه جور آهنگ معنوی داره


خانم صالحی:

شاید تفاوت هر دو در انتخاب واژه ها باشه که در شعر موج در اوج سادگی مفهومی عمیق داره 

اما شعر حجم  من از اسمش این طور برداشت کردم که واژه های سنگین بکار میره


بهارخانم:

میشه گفت حجم تکامل یافته ی موج نو هست؟

وشعر حجم بنظر میاد برای مخاطب عام نیست. 


خانم صالحی:

به عقیدهء من بیشتر خواننده اشعار عموم هستن و شعر هر چه ساده تر باشه طرفدار ش بیشتره 

ولی فهمیدن شعر حجم طرفدار خاص میخواد


خانم‌صالحی:

اون جوری که از مثالها متوجه شدم شعر حجم سنگین تر و حجیم تر از موج نوست .دارای کلمات پرمعنا وسخت هست وموج نو سبکتر و راحتتره


خانم ابراهیم نیا:

شعر موج نو مثه ترجمه ی یه کتاب ادبی خارجی میمونه و شعر حجم مثه ترجمه ی کتاب فلسفی من که از هیچ کودومش خوشم نمیاد انگار شعر نیس به زور کلمه های قشنگ میخواد خودشو قاطیه شعرا جا بده


خانم ابراهیم نیا:

به نظر میاد میخواد تو یه هزار توی پیچیده ذهنو درگیره بودن و وجودش کنه


حرف که داره ولی خیلی خیلی خاص و مخاطب خاص هم میخواد


مالیلا خانم:

هر چه بیشتر در مورد شعر حجم مطالعه میکنم

کمتر به مفاهیمش پی میبرم

ذهن رو درگیر خودش میکنه و سخت میشه ازش سر سلامت بدر برد. 


آقای ماندگار:

درود

هیچکدوم در حیطه شعر قرار ندارن

البته یک نظر شخصیه

از بعد شعر نیمایی تیشه برداشتیم داریم میزنیم به ریشه...

با احترام به تفاوت سلیقه ها 

نظر خودم را گفتم


خانم ابراهیم نیا:

نظر تون محترم ولی هر چیزی میتونه یه شجره داشته باشه حتی شعرواگه بیشتر ها هم همین نظریه رو داشتن هیچی اختراع نمیشد میشدیم مثه قرون وسطی


آقای ماندگار:

شجره شعر ازکجاشروع شده 

الان رسیدن به شعری به اصلاح پست مدرن یاشعرحجم؟!


آقای خدارحمی:


من آنم آری

که پل

به دیدن من

سی و سه چشم دارد...

#بهرام_اردبیلی


نقصانِ نور

فتنه در اندام می اندازد

تظاهرِ تن

حرمت یگانه را

بیگانه می کند

وغای مست

در رقص

خاکستر مبارک سوختن را

بوسه می زند.

#منصور_خورشیدی


آواز سبز دستت

بهار را

بیدار کرده است

تا من 

در ابدیت زنبق ها

از چشم‌های تاریکت

عبور کنم. 

#بهرام_اردبیلی


معنای تمام ملکوت

در چشم تو

تعادل کهکشان را

در هم می ریزد

وقتی عمود به آسمان

نگاه می کنی

#منصور_خورشیدی


این کارها چند نمونه از کارهای شعر حجم هستد.


واین دوتاشعر موج نو تفاوت در چیه بنظرتون؟



قلب تو هوا را گرم می کند 

در هوای گرم 

عشق ما تعارف پنیر بود و 

قناعت به نگاه در چاه آب 

#احمدرضا_احمدی


از هر لیوانی که آب نوشیدم

طعم لبان تو و

پاییزی که تو در آن به جا ماندی به یادم بود

فراموشی پس از فراموشی

اما

چرا طعم لبان تو و پاییزی که تو در آن

گم شدی، در خانه مانده بود؟


ما سرانجام توانستیم

پاییز را از تقویم جدا کنیم

اما

طعم لبان تو بر همه‌ی لیوان‌ها و بشقاب‌ها

حک شده بود


لیوان‌ها و بشقاب‌ها را از خانه بیرون بردم

کنار گندم‌ها دفن کردم

زود به خانه آمدم

تو در آستانه‌ی در ایستاده بودی

تو در محاصره‌ی لیوان‌ها و بشقاب‌ها مانده بودی

گیسوان تو سفید

اما لبان تو هنوز

جوان بود.

#احمدرضا_احمدی


آقای حسین مرادی«باران»:

سلام دوستان جان

از زمانیکه محتوای اشعارکلاسیک و حتی قوافی این سبک رو به تکرار نهادند و شاید به نوعی واژگان و ترکیبات این نوع شعر رو به پایان نهادند و شاعران و ادیبان ما سر از فرنگ درآوردند و با اشعار اروپا آشنا شدند و ستونهایی از  روزنامه ها به اشعار اختصاص داده شد و ترجمه ی اشعار اروپایی و حتی اشعار آسیای شرقی رونق گرفت و ضعف ترجمه ها به علت پیدا نکردن کلمات مترادف و مختص فرهنگ ایرانی برای واژگان و حتی محتوای اشعار خارجی، به اجبار جهت به روز رسانی زبان شعری و همگام بودن با ادبیات جهانی بزرگان تحصیل کرده ای چون شاملو و اخوان و...بعد از نیما یوشیج که شعر نیمایی(حذف قافیه) ولی پایبند به وزن، به سرودن اشعاری بدون وزن و قافیه با محتوای شاعرانه و آهنگی درونی که از واج آرایی کلمات ساخته شده بودند( مهندسی کلمات) روی آوردند ولی چون شیرازه و ساختار این اشعار همانند سبک کهن دارای قواعد و دستورالعملهای تثبیت شده ای نبودند( عروض و قافیه) بین رهروان این سلک اختلاف نظرهای فراوانی بوجود آمد و تا امروزه هم این اختلاف نظرها وجود دارد( شاهد این گفتار همین نقد و بررسی اشعار از نظر ساختاریست) و بعد از آن تحصیل کردگان اروپایی ما و انهایی که اشعار آنسوی آبها را دنبال میکردند شاخ و برگهایی چون( موج نو، پریسکه، حجم، موج سبز،هایکو هرچند مختص شعر ژاپن است ولی با ایجاد فصل وازهای وارد ادبیات ایران شد و چندین اسم دیگر که هیچکدام قاعده ی مشخص و اثبات شده و مدونی نداشتد را نامگذاری و در بسیاری از موارد شاعران ما برای اثبات نوشته های خود به اسم شعر ناگزیر یکی از این نامها را برای نوشته ی خود انتخاب میکنند.


این گونه اشعار هنوز فرمول ساختاری مشخصی از نظر علم ادبیات ما پیدا نکرده اند و فقط در حوزه ی محتوا میتوان به نتیجه ای رسید.


از اینکه وقت عزیزان را ضایع نمودم عذرخوای میکنم و درخواست حلالیت.


آقای خدارحمی:

درود برشما. باهتون موافقم اما  هدف اجرای چندین برنامه در مورد این سبک ها و بعدها  به چالش کشیدن  قالبهای نوظهور بود و در ادامه دوستان بهتر میتوانستند قضاوت کنند یا قضاوت را بپذیرند


آقای حسین مرادی«باران»:

سلام جناب خدارحمی عزیز،من هم باشما موافقم،ولی دراین مباحث که دورتسلسل هستندبرای اذهان ماوهرگز به نتیجه ای واحد و یا علمی نمیرسیم،این سوال را در ذهنهای همه ی ما ایجاد نمیکند که اصل و ریشه ی این نوشته ها(اشعاری با اسمهای نو ظهور) با شعر فاصله دارد و چرا یک کتاب یا نظر یکسان چند شاعر بنام وطنی درباره ی این نوشته ها وجود ندارد تا چراغ راه ما باشد و به آنها اکتفا کنیم.

اگر کسی از عزیزان موافق این موضوع میباشد که این نوع نوشته ها دارای سبک مشخصی هستند از ایشان خواهشمندم چند شاهد مثال برای هر کدام از انها بیان کنید و فرق انها را در آن نوشته ها را مشخص نماید.

شعر سپید مشخصه های از جمله آهنگ درونی و واژآریی دارند.

ولی این نوشته ها چی؟


آقای خدارحمی:

دقیقا. برای قسمت اول سوالتون باید عرض کنم که شاید نگاه سودجویی افراد برای اوردن سبک و از راه میانبر به جایی از ادبیات رسیدن جدیدا باعث شده که تنهایی گام در این ناکجاآباد بزارن که بقول شما با عدم حمایت بزرگان وطنی روبه رو میشن اما قسمت دوم سوالتون رو موافقم و چندین جا و محفل بحث همینو مطرح کردم که نه جواب درستی بود نه مانیفست روشنی


آقای حسین مرادی«باران»:

جناب خدارحمی واژه ی "سبک" واژی بزرگ و ماندگاریست که تثبیت شده و دارای چارچوب مشخصی است و صاحبان سبک بسیار اندکند و ما نباید هر نوشته ای را سبک محسوب کنیم.


سلک نیمایی با آن عظمت که در زمان خودش گرد و خاک به پا کرد و مخالفان و منقدین بزرگی هم داشت هنوز که هنوزه برای عده ای سبک محسوب نمیشود.

بهتر است به این نوع نوشته های بگوییم ساختارشکنی خصوصی.


آقای خدارحمی:

اما بزرگان ما این بقول شما ساختارشکنی ها رو بعنوان سبک پذیرفتند. 

بهرحال همیشه این بوده که باورهای غلط محکوم به نابودی ان چه برسه به سبک ها 

آینده و زمان تصمیم خواهد گرفت. 


---------------------------------------------------------------

انجمن ادبی آن...